• وبلاگ : يار جکيگوري
  • يادداشت : عقب مانده
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عزيز 

    + بيكار 

    سلام عليكم

    يا الله....

    ميگم به قوله بعضي از اموات خدايش اگه گير رفيقم عبدلمالك مي افتادي مي خواستي همين كارها بكني يا........

    يك چيز ديگه چرا تو خوابگاه از اين كارها نكردي كه گير بعضي ها

    نه افتي

    سلام داوود خان

    بابا عجب كلك توژي زدي

    تو هم دقيقا كار منو كردي

    من هم واسه فرار كردن از رژه دقيقا همين كارو مي كردم

    ولي خيلي كي مي ده

    سلام دادا
    چطوري مطوري
    عجب کارايي ميکرديا
    ميگم يه کلاس اموزشيم برا ما بزار

    پاسخ

    قرنيا کاکو من مخلصم ، چشم ما شاگرد شماييم
    + س 
    سلام . وقت نئارم باي
    + بيست شصت و شيش 
    سلاااام

    خيلي جالب بود
    :D
    عکسشم بذار لطفا
    :P
    پاسخ

    عکس چيو منگليه را خوب تو ذهنت تجسم کن ديگه
    سلام عرض شد
    ممنون که نظر داديد
    من همون بارانم http://baran.hid.ir/
    وااااااااااااااي
    چه جالببببببببببب
    اينجور شما رو بيرون نکردند از پادگان؟؟؟؟
    خيلييييييييي باحال بود پسرام عجب دوراني دارن توي اين سربازياااااااا!!!
    بگذريم
    اين وبلاگي که الان ميبينيد رو داخلش اشعاري که خوشم مياد رو ميذارم با سه تا شعر جديد به روزم
    خوشحال ميشم الان سر بزنيد
    منتظرم...

    پاسخ

    اگه منو از پادگان بيرون ميکردند که خوب بود

    به نام خداي مهربون

    سلام

    قبلا هم اومده بودم به بلاگتون ولي ايندفعه گفتم كامنت بذارم

    دستتون درد نكنه از آموزشي كه دادين

    بايد تمرين كنم شايد تو دوران آش خوري بدردم خورد

    ياعلي

    سلام.


    از اين چيزاي آموزنده بيشتر بذار داداش. احتمال داره يه روزي به دردمون بخوره!
    + ترانه 
    سلام
    پ نداشتين؟

    تا اونجا که تونستم به کمرم قوز دادم و دندوناي رديف بالاييم را هم اندختم بيرون به طوري که طرف اصلا شک نکنه که من منگلي هستم