• وبلاگ : يار جکيگوري
  • يادداشت : دل تکاني
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نام خدا

    سلام مجدد

    ببخشيد داودخان، اين جا چت روم نيستا :دي
    ------
    تران
    :"(

    اين حرفايي که نتونستم منظورم رو برسونم حرفايي ه که مدت هاست مي خوام براش يه پست بزنم...
    اما وقتي نتونم حرفم رو بزنم، وقتي توي کلام نياد، همون بهتر که نگم..

    يه انرژي مثبتي رو حس مي کنم، دلم مي خواد هوارش بزنم، اما توي کلمه نمي ياد.

    از سر دلخوشي اين حرفا رو نمي زنما..

    ------
    مي گما، بعد من يه شعر که از خودم دروکنم همه مي گن چرا اين طوري فکريدي :دي
    :)
    حالا مگه بد بود من اون شب مي رفتم آخرش رو مي ديدم گل باقالي؟
    شايدم مي يومدم به خوابت و برات تعريف هم مي کردم :دي


    پاسخ

    اي بابا اصلا اين وبلاگ متعلق به خودتونه اين چه فرمايشيه؟؟؟اصلا هر دوتون حق دارين ولي چه ميشه کرد؟؟؟