• وبلاگ : يار جکيگوري
  • يادداشت : وايسا دنيا منم مي خوام پياده شم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اموهندونه 
    دادا من جدي با حرفات موافق نيستم.ديدن داغ واليدن حقه ولي دقت کن ک ايا همين کساني ک امروز تو بهشون عشق ميورزي روزي داغتو ببينن خداي نکرده براشون بهتره يا نه تو داغشونو ببيني؟
    ببين حرفم اين که مگه تو نميگي که ميخواي يک جورايي ب اونا ابراز عشق ووفا و مردانگي کني.مردانگي در اينکه تو ارزوي رگ کني يا باشي و باعث غم غصه شون نشي؟
    اميوارم بهت فهمونده باشم چي ميگم.
    + م 


    سلام

    جانا سخن از دل ما مي گويي ولي چه کنيم به قول يارو گفتني : بايد که بمانيم با درد بسازيم ..........

    ولي اي کاش مي شد مي توانستيم يه کاري بکنيم که عزيزانمون از فکر کردن به سرنوشت ما و چي شدن آينده ما خيالشون راحت مي شد و فقط به سلامتي خودشون فکر مي کردند و ما هم آنقدر توانمند بوديم که هر کاري که مي شد براشون انجام مي داديم اما چه بگويم که اين اي کاش ها براي ما تمو مي ندارد ولي چه کنيم که من هم به اين نتيجه رسيدم که بدون اونها هيچ چيزي مفهومي ندارد و دعا ميکنم که اول عزيزانمون را براي ما نگه دارد بعدش اگه خواست ما را براي اونها نگه دارد

    به نام خدا

    سلام

    حرف دل اين جانب رو هم زديد...
    :"(

    مي دونيد من بچه که بودم به مامانم چي مي گفتم؟
    مي گفتم کاش با همديگه...
    :(
    شايد به نظر بي رحمانه بياد، اما مي دونم والدينمم طاقت ندارن...

    يه ماه و نيم ه که پشت سر هم خبر مرگ مي شنوم... اين جا هم حرفش رو خوندم...
    :"(
    فردا قراره بريم مراسم چهلم اوليشون... همون که 25 سالش بود...

    لابد دو هفته ديگه هم که برم اهواز مراسم چهلم دومي ه... (شايدم زودتر باشه و بهش نرسم).
    مي دونيد پدر و مادر اين دو تا جوون چه طور شکستن؟
    اگه ديده بوديدشون شايد دلتون نمي يومد اون دعا رو بکنيد...

    توي اين مدتي که چهار پنج تا مرگ رو پشت سر هم داشتيم توي فاميل (بعد از اون دو تا، دو سه نفر ديگه هم رفتن، که البته دو تاشون فاميل دور بودن، اما يکي شون نزديک تر)، خلاصه توي اين مدت اين قدر مرگ رو نزديک حس کردم که همش نگران عزيزامم...

    خدا خودش به دلمون رحم کنه...

    پاسخ

    سلامايشاللهمنکه وجدانا نم تونم تحمل کنم اون روز راايشالله که والدين شما هم هميشه سالم باشند
    + سياوش 
    خب!
    پاسخ

    خوبتم درد نکنه
    + ترانه 
    سلام

    آپ از جکيگور ندارين؟

    پاسخ

    سلام نه ديگه خوب مگه چن سال خاطره دارم از خدمت؟؟؟ کلا دوسال اونجا بودم راس ده سال خاطره از خودم در کردم
    + عزيز 
    سلام
    بلي ...
    ماهم يه طناف بدرد نخور, "ميد اين چينا" اورديم
    سلامت و سربلند باشيد
    پاسخ

    اي دستتون درد نيادسلام
    هوالحکيم
    سلام دادا
    حرف از مرگ و اينها شد ، اومدم اينجا ، امروز جور مراسم فاتحه يکي از دوستانمون بود که توي قالي سليمان کار ميکرد.بنده خدا ....
    نميتونم چيزي راجع بهش بگم ، انشالله سايه پدر و مادرت بالا سرت باشه .
    منم خودم به شخصه از خدا خواستم که من رو زودتر از پدر و مادرم از اين دنيا برداره .
    انشالله که قدرشون رو بدونيم .
    دوستت داريم داداشي
    يا علي مددي
    پاسخ

    سلام دادااي بابا همه هم که مي خوان پياده شند؟؟؟خدا بيامرزه تش حجي اون بنده خدا را نوکرتم
    + گل نيلوفر 

    سلام

    پياده شدن خيلي ساده است، خدا كنه سر ايستگاه درست پياده شي كه اگه اشتباهي پياده شده باشي، ديگه راه برگشتي نيست و اين قطار دنيا رفته كه رفته!

    اون موقع تو مي موني و حيروني و سر گردوني كه ديگه فايده اي نداره.

    (البته من بر خلاف همه ي نظرات ديگران، اين احساس لطيف خطرناك رو تحسين مي كنم!)

    پاسخ

    سلامآخه مي دونين آبجي مهم اينه که من اصلا اشتباهي سوار شدم يعني اصلا من دوست ندارم سوار اين اتوبوس باشممرسي از لطفتون
    + عزيز 
    سلام
    بله راس ميگين, جون خودتونه, مادرتون و پدرتون زحمتي نکشيدن که شما يهويي انقد بزرگ شدين
    پس
    بفرماييد اينم طناف
    http://up4.iranblog.com/images/43161090840693630176.jpg

    پاسخ

    سلامآخه آبجي اين طناف که براي من کوچيکه اون مي ميره به جا من کهبايد يه زنجير بيارين برا منبعدشم من که نمي خوام خودکشي کنم من فقط خواسم پياده شم
    + ترانه 
    ديشب اومدم اينجا ...بعدش کلا نتنم از بيخ و بن قطع شد يهو!

    ازين مطلب ها ننويسين ...نتمون قطع ميشه
    پاسخ

    عه؟؟؟مگه من با بابا برقي در ارتباطم؟
    + بي بي گل 
    سلام مستر خطر
    فکر ميکنم يا شما يه چيزي خورديد يا ببخشيد ببخشيد ببخشيد يه چي خورده بر فرق مبارکتون
    آخه اين چه حرفيه شما که دلتون نميخاد پژمرده شدن گلاي زندگيتون رو ببينيد حاضريد اون گلها پژمرده شدن شما رو ببينن؟؟؟
    يه کم زيادي خودخواه نيستيد
    خو اخه ادم يه دو دوتا چهار تا ميکنه بعد يه چي رو ميگه
    اي بابا
    دلمون گرفته بود شما هم بدترش کرديد با اين حرفاتون
    (شما که همچين چيزي رو ميخاين و ميگيد نميتونين چنين چيزي رو تحمل کنيد لابد من خيلي تحملم بالا بوده که تونستم چيده شدن يکي از اين گلهاي زندگيمو ببينم نه؟؟؟)
    هي روزگار
    مويد باشيد
    پاسخ

    عجب بدبختي داريما يعني ما اختيار باغچه زندگيمونا نداريم؟؟؟
    + عزيز 
    يني چيييييي؟
    ميدونيد داغ فرزند چقد سختههههه؟
    دارين بدترين فکرو به حال ايشان و راحتترين فکرو به حال خودتون ميکنيد

    (بعلت عصبانيت ادامه نميدهم :دي)
    پاسخ

    سلامعجب بدبختي داريماخوب جون خودمه فرزند و داغ و يخ و اينها چيه؟؟؟
    سلام

    سردرد گرفتم خو!!چقد سخت نوشتين!انگار معادله رياضي مي خوندم !!!

    من از عيد تا حالا دارم ميگم دنيا واستا!ميخوام پياده شم!اصلا گوشش بدهکار نيس..زبون نبفهمه کلا..
    پاسخ

    سلامآره جرف گوش نميده مجبورم ميکنه خودما پرت کنم پايين مسئوليتتش بيفته گردنش
    داود به جون خودم برو خودکشي کن من گناهتو گردن مي گيرم.
    باور کن.
    ميگم تو چطور دلت مياد خونواده تو داغ دار کني؟
    يعني اينقد خودخواهي که حاضي نيستي خودت ناراحت شي و خونواده تو ميخواي به عزا بشوني؟
    خو برو خودکشي کن و بعد به صورت روح بيا ببين خونواده ت چقدر ناراحت و غصه دار ميشن
    پاسخ

    خوب اگه مطمئين بودم که گناه نيست حتما اينکارو مي کردمبعدشم خوب ببين خودخواهي که نيست اتفاقا ديگر خواهي هم هست