سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























یار جکیگوری

سلام به همه میدونم که مدتیه دیر به دیر میام ولی میام ، یه راست هم میریم سر اصل مطلب

 

جام رمضان سال 1385 گردان بغلی یه تلفن زد به آموزش هنگ که یه سری مسابقات جام رمضان برگذار میشه که اگه تمایل دارین تیم رد کنین ، ما هم دو تا تیم یکی کادر و یکی وظیف درست کردیم ، تیم کادریها که مسئولیتش با من نبود ، موند تیم وظیفه که مسئولیتش با من شد ، منم راه افتاده تو هنگ به هر کی گفتم میایی تو تیم قر اومد ، البته سرباز صفر ها چون مرتب باید نگهبانی میدادند نمیشد ازشون استفاده کرد موند یه مشت درجه دار وظیفه ی کور و کچل که به زور راه میرفتند چه برسه فوتبال ، خلاصه داشتم پشیمون میشدم که استوار م سرکرده ی باند معتادین اتاق گفت حاضره بیاد تو تیم ، منم گفتم قر نیا تو که راه نمی تونی بری ؟؟ ولی گفت حاضره تست بده ؟؟؟ منم قبول کردم نه تنها اون بلکه تموم همدستهاش هم همینطور، خلاصه بعدازظهر یه 5 دقیقه ای پیک نیک به دست رفتند و برگشتند و من متعجب از اعجاز این کوفتی که از چهارتا جوان داغون چهارتا مارادونا ساخت ؟؟ خلاصه که مثل فرفه این ور اون ور میرفتند ، منم خوشحال و علی رغم مخالفت بقیه لیست را رد کردیم فقط به شرط اینکه 5 دقیقه قبل از هر مسابقه برند جلسه ی خودسازی دسته جمعی ، خلاصه که عجب تیمی شد منم خودم وایسادم دروازه اونا هم هی گل میزدند حتی از تیم خود گردان هم که همه ورزشکار بودند و صبح به صبح چند کیلومتری میدویدند بردیم ، اما آخرای جام من رفتم مرخصی وقتی برگشتم فهمیدم سوم شدیم ، خیلی خوشحال شدم که تیم نتیجه گرفته ولی ایکاش اول شده بودیم ، اما نکته ی جالب اینکه بچه های ما فقط به اندازه ی دو تا نیمه خودسازی کرده بودند و اصلا فکر وقتهای اضافه را نکرده بودند و بازی نیمه نهایی به وقت اضافه میکشه و تیم ما هم کم میارند و میبازند واسه همین واسه دیدار رده بندی به اندازه ی یک هفته بازی در شرایط سخت خود سازی میکنند و میبرند و سوم میشند ، ایکاش من مربی تیم ملی بودم تا با همین روش برزیل را میبردیم که دیگه سه تا گل بهمون نزنند؟؟

 

نتیجه ی اخلاقی اینکه ممکنه ورزش واسه مواد مخدر ضرر داشته باشه ولی مواد مخدر واسه ورزش مفیده


نوشته شده در شنبه 89/8/29ساعت 11:31 عصر توسط داود نجفی نظرات ( ) |


Design By : Pichak