سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























یار جکیگوری

با عرض سلام و طول علیکم

خوب اول بگم که من خودم خیلی وقته دیگه دوست ندارم هیچ موجود زنده ای را بکشم مث سوسک و مورچه و ... اما یه سری از این سوسکها  که معلوم نیست نژادشون کجاییه و سرعت عجیبی دارند ، ینی اینطوری بگم که قهرمان دوی با مانع هستند نامردا همچین که میفهمند ما داریم نگاهشون میکنیم مث فرفره در رفتند ، خلاصه اهل منزل هر کدوم به یه روشی قصد از بین بردن این سوسکا را داشتند ، یکی چسب و یکی پودر و خلاصه هر روشی که استفاده میکردیم در کل سه تا سوسک میمردند و بقیه یه راه حلی واسه خلاص شدن از شر تله سوسک پیدا میکردند ، بعد چند تاشونم با من دوست شده بودند وقتی میخواستم بخوابم تشریف میبردند تو جنگلهای هیکل مبارک به گشت و تفریح، تا اینه چند وقت پیشها خواهر گرام رفته بود از سم فروشی یه سم خریده بود که تاریخ مصرفشون گذشته بود ، اومد به من گفت ینی میگی اینها اثرشون را از دست دادند؟؟؟

من گفتم خوب چند وقت ازشون گذشته س؟؟؟ گفت تقریبا دو ماه

منم گفتم خوب خیلی کارت زشته این سمها تاریخ مصرف گذشته ست اینها نیخورند مسموم میشند و خدایی نکرده میمیرند این چه کاریه؟؟؟ سم باید تازه باشه!!!!

خلاصه با هزار شک و تردید سمهای مبارک را استعمال خارجی کردیم توی توزل!!! نه ببخشید منزل و خوابیدیم و نصفه شب پا شدیم دیدیم خبری نشده هنوز و قلندر بیدار، رفتیم به ادامه مراسم پر فیض خواب رسیدیم و صبح پاشدیم دیدیم به به یه دوستا از این سوسکا قصیده خدافظیو خوندن ، ولی ما گولشونا نخوردیم و گفتیم این سری هم مث دفعه های قبلی فردا نه تنها کم نمیشند تازه بیشتر هم میشند ، اما مث اینکه واقعا مسموم شدند بنده خدا ها همه شون دارند منقرض میشند الانه پنج روزه هر وقت از خواب پامیشیم میبینیم تلفات دادند و کوچیک و بزرگ صبح که پاشدند دیدند مردند و جون ندارند ، خعلی دلم میخواد یه ذره از این سمه را بچشم ببینم چه مزه ای میده و چطوریه ، آخه نمیدونم چرا هی همه بهم میگند چده بچه مگه کرم داری؟؟؟ گفتم بخورم که این کرمها هم بمیرند؟؟؟

ولی راسشا بخوایین من چند وقت پیشها ازخواب که پاشم یه خمیازده کشیدم و این سیستم وکیوم مبارک بکار افتاد و یه مگسو یه زور کشوند تو حلق مبارک و از اونجایی که حلق مبارک به صورت دیجیتاله و دیگه آنالوگ نیست مگسه را تو نصفا مری کشوند تو و منم نتونستم کاری بکنم ولی خدا خدا کردم که مگسه دیشب که کارش تموم شده دست و پاشو حداقل لیسیده باشه و از صبحم طرف سرویس های محترم بهداشتی نرفته باشه که وگرنه حلالش نمیکنم، خلاصه این سوسکا فرط و فرط دارند میمیرند و مام صبحا که از خواب پامیشیم میبینیم که داریم روی سوسکا راه میریم

این بود انشای من در مورد اینکه تابستان خود را چگونه گذراندید

نتیجه: یه دوست داشتم وقتی خمیازه میکشید دهانشو باز نمیکرد ، فقط وقتی سوزاخها دماغش گشاد تر میشد و چشماش گرد من میفهمیدم خمیازده کشیده و من خعلی مسخره ش میکردم اما با این وضع فکر کنم بهتره منم همینکارو بکنم چون میترسم پس صبا یه کلاغی چیزی را ببلعم



نوشته شده در پنج شنبه 91/7/6ساعت 1:16 عصر توسط داود نجفی نظرات ( ) |


Design By : Pichak