ز ليلايي شنيدم يا علي گفت - به مجنوني رسيدم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است - که هر ديوانه ديدم يا علي گفت
نسيمي غنچه اي را باز ميکرد - به گوش غنچه آندم يا علي گفت
خمير خاک آدم چون سرشته - چو بر ميخاست آدم يا علي گفت
مسيحا هم دم از اعجاز ميزد - زبس بيچاره مريم يا علي گفت
مگر خيبر زجايش کنده ميشد - يقين آنجا علي هم يا علي گفت
علي را ضربتي کاري نميشد - گمانم ابن ملجم يا علي گفت
عيدتون مبارک[گل]
به نام خداي مهربون
سلام دادا
صبر کن يه دقيقه
تو گلوم مونده بود گفتم نخندم غم باد مي گيرم
خب خلاصه
در ادامه منم يه لطيفه تعريف مي کنم بيشتر بخنديم
به بازيکناي تيم داوود مي گن
چرا معتاد شدين
مي گن رفيق به خاطر رفيق ناباب ولي ذغال خوب هم بي تاثير نبود !!!
دستت مرسي داوود جون مثل هميشه خوب بود