• وبلاگ : يار جکيگوري
  • يادداشت : کي به کيه؟؟؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يكي از اهالي قلعه حيوانات 


    سلام آقاداود

    داداش من خودت که بهتر مي دوني ما تو قلعه حيواناتيم يکيمون اسب يکيمون خوک و الاماشاالله برو تاآخر ازدست اين حيوانات دوپا.

    بعدش ميايم سراغ اينکه ازکجا آمده ايم آمدنمون بهر چه بود؟ما ملک بوده ايم فردوس برين جاي مابوده آدم آورده ما را....خلاصه ما آمده ايم به يکي بخنديم يا يکي به ما بخندد يا کلا" به همديگه بخنديم ولش کن مثل ما مثل همون ماهي که مي خواست همه دنيا را ببيند بهش گفتند بايستي از داخل آب بري بيرون که بتوني دنيا را ببيني€ نگران پيرزن پيرمردها نباش که اونا اميدشون به زندگي بيش از ماست مگه اين چندوقته نديده اي تو صف برنج چيکار ميکنند (پولشونم از پارو بالا ميرد )آنوقت ما رد ميشيم ميريم ميگيم فوقش برنج نيمي خوريم اما اونا چي* توي جمع کور و کر ها بايستي تو هم خودتا بزني به کور و کر بودن که بتوني زندگي که نه زنده باشي مگر نه ميگند يارو آره .

    پاسخ

    سلام بله دقيقا همينه داداشچه ميشه کرد؟؟؟ نميدونم والا