یار جکیگوری
اهل اصفانم
روزگارم خوش نیست
تکه نان من کو ، عقل و هوشم تعطیل ، سر سوزن حالی .
مادری دارم ، خسته از جور زمان .
دوستانی ، کم رنگ.
*****
و خدایی که در این نزدیکی است :
پشت این گرد و غبار، پای آن برج بلند.
روی خشکسالی آب ، روی خشکیدن برگ .
*****
من مسلمانم .؟
قبله ام رنگ و ریا .
جانمازم پر ز اعمال سیاه ، مهرم ظلمات .
کو سجاده من .
من وضو با آب بی یارانه می گیرم
در نمازم جریان دارد آه ، جریان دارد ترس .
ترس از زجر و گناه :
همه ذرات نمازم ذوب شده است .
من نمازم را وقتی می خوانم
که همه خوابیدند ، خودمن هم خوابم
*************
اهل اصفانم
پیشه ام بیگاریست
گاه گاهی میدهم من یک سواری به شما
تا که بااین همه خر بودن من
دلتان شاد شود.
چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم
این که پالانم سفت است .
خوب می دانم ، که تو هم خوشحالی .
*****
اهل اصفانم.
نسبم شاید برسد .
به فقیری در خواب، او که در طوفان مرد
Design By : Pichak |